قالب وبلاگ

تفکرات
در وبلاگ تفکرات، نوشته‌های رسمی علی جلیلی به نمایش گذاشته می‌شوند. 

آخرین سخنرانی روباه دانای زرنگ برای روباه‌های دشت


نوشته علی جلیلی


    روباه‌های دشت مدت‌ها بود که منتظر این لحظه بودند. روباه دانای زرنگ ترتیب یک سخنرانی بزرگ را داده بود. او اعلام کرد که در این سخنرانی حرف‌های مهمی دارد که تمامی روباه‌های جهان باید از آن مطلع شوند. بنابراین تمامی روباه‌های جهان که روباه دانای زرنگ رهبر آنها به حساب می‌آمد مشتاق و منتظر سخنرانی او بودند. روباه‌های جهان نماینده و یا نماینده‌های خود را راهی دشت کردند. روباه دانای زرنگ هفت ماه صبر کرد و وقتی که تمامی روباه‌ها در دشت جمع شدند سخنرانی خود را اینگونه آغاز کرد: سلام می‌کنم به روباه‌های دشت و تمامی روباه‌ها. می‌دانم که خیلی از شماها برای رساندن خودتان به اینجا سختی کشیده‌اید و راه بسیاری را آمده‌اید. از شما تشکر می‌کنم. من دیگر در اواخر عمرم هستم و تا مرگ فاصله‌ی زیادی ندارم. من تجارب بسیاری کسب کرده‌ام که هم برای خودم مفید بوده است و هم برای هر روباهی مفید و ارزشمند است. من می‌خواهم نکاتی را بگویم که به درد همه‌ی روباه‌ها خواهد خورد. روباه‌های دشت من را گرامی داشتند و من پله‌به‌پله در میانشان رشد کردم و آنها به من افتخار می‌کردند و من را قبول داشتند، و حالا من رهبر روباه‌های جهان هستم. شورای هفت نفره که روباه‌های دشت آن را با همفکری یکدیگر ایجاد کردند وظیفه داشت اسم مستعار برازنده‌تر روباه‌ها را انتخاب کند تا روباه‌ها خیالشان از بابت اسم مستعار برازنده‌تر راحت باشد. بنابراین هر روباهی اسم مستعاری را که برازنده‌تر می‌دانست اعلام می‌کرد و در نهایت با تصمیم و کارشناسی شورا بهترین اسم مستعار برازنده‌تر برگزیده و انتخاب می‌شد. ایجاد شورای هفت نفره و موفقیتهای آن به گوش روباه‌های خارج از دشت هم رسید و از آن به بعد بود که همه‌ی روباه‌های جهان برای انتخاب اسم مستعار برازنده‌تر رای‌گیری می‌کردند. اینکه اولین‌بار چه زمانی روباه‌ها به فکر انتخاب اسم مستعار برازنده‌تر افتادند و اولین اسم مستعار برازنده‌تر روباه‌ها چه بوده است دقیقا مشخص نیست، اما من فکر می‌کنم هر زمانی که روباهی وجود داشته است اسم مستعار برازنده‌تر هم وجود داشته است. در حقیقت هیچ روباهی نبوده که اسم مستعار برازنده‌تر نداشته باشد و اسم مستعار برازنده‌تر همیشه سرافرازتر و همراه با غرور حقیقی بوده است. احتمالا مکار اولین اسم مستعار برازنده‌تر برای روباه‌ها بوده است. اما از این موضوع کاملا مطمئن نیستم. اما امکانش را زیاد می‌دانم. همین مکار بودن است که روباه‌ها را در رفاه و خوشبختی نگه می‌دارد و به عنوان مثال نمی‌گزارد که دشمنان قسم‌خورده‌ی ما گرگ‌ها در هر کجای جهان که باشیم برای ما خطری داشته باشند. تازه من خبری برای روباه‌های دشت دارم: من پیش‌بینی می‌کنم زمانی می‌رسد که گرگ‌ها برای همیشه دشت سرسبز و پر طعمه‌ی ما را ترک می‌کنند و زندگی برایشان سخت می‌شود. زمان این رویداد را به درستی نمی‌دانم اما کاملا از آن مطمئنم. من به عنوان نظریه‌پرداز روباه‌ها تمام اسرار روباه‌ها را می‌دانم. من تحقیقاتم را درباره اسرار روباه‌ها از سنین جوانی درست از همان زمانی که ریاست شورا را عهده‌دار شدم شروع کردم و کتابی نوشته‌ام که حاصل تمامی تحقیقاتم است. این کتاب پیش من محفوظ است و هر آنچه که در مورد اسرار روباه‌ها وجود داشته است را در آن نوشته‌ام. اکنون با بازبینی‌های مکرر من به اتمام رسیده و من قصد دارم آن را به شما روباه‌های جهان تقدیم کنم. خودم نهصد نسخه از این کتاب را آماده کرده‌ام و بین شما روباه‌ها تقسیم می‌کنم. باید بگویم که کتاب هشت بخش دارد: بخش اول کتاب درباره‌ی اسم مستعار برازنده‌تر است. من تاریخچه‌ی تمامی اسم‌های مستعار برازنده‌تر روباه‌ها را به همراه اهمیت و جایگاه هر اسم مستعار برازنده‌تر، به همراه مطالبی دیگر بیان کرده‌ام. بخش دوم کتاب درباره‌ی مکاریت است که حاصل اتحاد بالاترین هوش و بالاترین زرنگی است. بخش سوم کتاب درباره‌ی غرور حقیقی است که ذات آن از مکاریت روباه‌ها سرچشمه می‌گیرد. بخش چهارم کتاب درباره‌ی دوستی بین روباه‌ها است که روباه‌ها به آن افتخار می‌کنند. بخش پنجم کتاب درباره انواع روباه‌ها است که به معرفی انواع روباه‌های جهان و زیستگاه‌های آنها و مطالبی دیگر اختصاص دارد. بخش ششم کتاب مربوط به شورای هفت نفره است که به تاریخچه و فعالیت‌های آن از ابتدا تا اکنون می‌پردازد. بخش هفتم کتاب درباره‌ی شخص خودم است. هرچه که به شخص خودم مربوط می‌شود از جمله زندگینامه و تجارب و شرح فعالیت‌های خودم و مطالب دیگری را شرح داده‌ام که الگو و راهنمای خوبی برای روباه‌ها است و بخش هشتم کتاب هم به تاریخ و خصوصیت‌ها و رازهای روباه‌ها اختصاص دارد که قسمتی از آن به رابطه با گرگ‌ها می‌پردازد. صحبت‌های روباه دانای زرنگ در اینجا قطع شد. او نسخه‌های کتاب را با کمک چند روباه جوان به محل سخنرانی آورده بود. چندین روباه با اشاره او نسخه‌های کتاب را بین روباه‌ها منتشر کردند. سی‌و‌سه جلد را برای روباه‌های دشت کنار گذاشتند و بقیه را بین روباه‌هایی که از خارج از دشت آمده بودند تقسیم کردند تا نماینده‌های روباه‌های سراسر جهان کتاب‌ها را به زیستگاه‌های خودشان ببرند. وقتی کتاب‌ها تقسیم شد روباه دانای زرنگ ادامه داد: تمام آن اسراری که گفتم در این کتاب بیان شده و قطعاً چنین است. کتاب مفصلی است و برای نگارش نسخه‌ها از هفتاد روباه زبردست کمک گرفته‌ام. به شما توصیه می‌کنم که این کتاب را به همراه داشته باشید و از آن بهره‌مند بشوید. روباه دانای زرنگ سخنانش را ادامه نداد و در فکر فرو رفت. این سکوت مدتی حکمفرما بود. روباه‌ها از این وقفه استفاده کردند و به کتاب نگاهی انداختند. کتاب قطوری بود و جلد چرمی داشت که به رنگ قرمز بود و روی آن با رنگ نارنجی نوشته شده بود: ما سرافرازتریم؛ نوشته‌ی روباه دانای زرنگ. در صفحه‌ی اول کتاب، بالای صفحه نوشته شده بود: به نام خدا. زیر آن نوشته شده بود: کتاب ما سرافرازتریم؛ نوشته‌ی روباه دانای زرنگ. در صفحه‌ی دوم کتاب روباه دانای زرنگ گفته بود: سلام می‌کنم به روباه‌های دشت و تمامی روباه‌ها. این کتاب را پیشکش می‌کنم به روباه‌ها که مکارند و غرور حقیقی دارند. و نوشته بود گرامی باد یاد دوست‌مان پلنگ خالدار قهرمان، وحشت. اندکی بعد سکوت شکسته شد و روباه ادامه داد: می‌خواهم سخنرانی خودم را با یک شگفتانه تمام کنم. روباه دانای زرنگ از بالای صخره نگاهی به روباه‌ها که در پهنه‌ی دشت با اشتیاق به او چشم دوخته بودند و به حرف‌های او گوش می‌دادند انداخت. همه‌ی روباه‌ها منتظر شگفتانه بودند. روباه دانای زرنگ گفت از این به بعد به جز اسم مستعار برازنده‌تری که برای همه‌ی روباه‌ها انتخاب می‌شود هرکدام برای خودتان یک اسم مستعار برازنده‌تر منحصربه‌فرد داشته باشید. من برای خودم اسم مستعار برازنده‌تر منحصربه‌فرد روباه دانای زرنگ را انتخاب می‌کنم، شما هم همین کار را انجام بدهید. این همان شگفتانه من بود و آن را برای همه‌ی روباه‌ها مهم و اساسی می‌دانم. از همه‌ی شما به خاطر اینکه به حرف‌های من با دقت گوش کردید و همچنین از حضور گرم‌تان بسیار سپاسگزارم و از شما تشکر می‌کنم. خدا نگهدارتان باد. بعد از اتمام سخنرانی روباه از صخره پایین آمد و برای خوردن آب به سمت چشمه حرکت کرد. به چشمه که رسید از شدت تشنگی سرش را داخل چشمه کرد و مقدار زیادی آب نوشید. بسیار خسته بود و همانجا دراز کشید. همه‌جای دشت غوغایی بود، روباه‌ها از خوشحالی سر از پا نمی‌شناختند، کتابی را که روباه دانای زرنگ نوشته بود مطالعه می‌کردند و در فکر آن بودند که چه اسم مستعار برازنده‌تر منحصربه‌فردی برای خودشان انتخاب کنند. چند ساعت گذشت و روباه‌ها که می‌خواستند از روباه دانای زرنگ به خاطر کتاب ما سرافرازتریم و قضیه‌ی انتخاب اسم مستعار برازنده‌تر منحصربه‌فرد تشکر کنند او را نیافتند. بعد از مدتی گشتن در دشت بالاخره او را در کنار چشمه دیدند که دراز کشیده بود. به سمت او رفتند. خواستند او را بیدار کنند اما هرچه کردند او بلند نشد. روباه دانای زرنگ مرده بود. روباه‌هایی که از خارج از دشت آمده بودند، پس از مراسم خاکسپاری روباه دانای زرنگ، دشت را به قصد زیستگاه‌هایشان ترک کردند. کتاب ما سرافرازتریم و قضیه‌ی انتخاب اسم مستعار برازنده‌تر منحصربه‌فرد آنها را دست پر به سمت وطنشان راهی کرده بود. روباه‌های دشت رهبری که سال‌ها با او مانوس بودند و از او بهره‌مند می‌شدند را از دست داده بودند. آن‌ها خوشحال بودند و زمزمه می‌کردند ما سرافرازتریم


1403


[ چهارشنبه 03/4/6 ] [ 12:36 صبح ] [ علی جلیلی ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By SibTheme :.

درباره وبلاگ

آرشیو مطالب
امکانات وب


بازدید امروز: 14
بازدید دیروز: 0
کل بازدیدها: 4038